دربارهي کيت کانستيبل
کيت کانستيبل در شهر ملبورن استراليا متولد شد. ششساله که بود به همراه خانواده به گينه سفر کرد؛ پدرش در آنجا به شغل خلباني مشغول بود. کانستيبل مدرکش را درزمينهي هنر و حقوق از دانشگاه ملبورن دريافت کرد و در کمپاني موسيقي وارنر استخدام شد. در همين سالها بود که قلمبهدست گرفت. پيش از آنکه بهطور رسمي لقب نويسنده را از آن خود کند چند داستان کوتاه نوشته بود و پس از اولين تلاشش براي نوشتن رمان با شريک زندگياش آشنا شد. خانم کانستيبل حالا داراي يک فرزند دختر است.
نخستين رمان رسمي کانستيبل کتاب خواننده تمام آهنگها است که بخشي از يک سهگانه بود. اين کتاب در سال ???? و تنها چند هفته بعد از تولد دختر او روانهي بازار شد. آغاز و پايان همواره يکچيز است؛ همين حالا. بازي، داستان، معما، قايم باشک. کلاغها با آنجا آشنايند و آنجا هم با کلاغها آشناست؛ و کلاغها براي تو مأموريت دارند.
سيدي وقتي به همراه مادر به شهر کوچک بورت نقلمکان کردند چندان از اين بابت هيجانزده نبود؛ اما زياد نگذشت که با شهر، گذشتهاش و دو پسر با نامهاي لِيچي و والتر و از همه جالبتر با کلاغهاي هميشه در صحنهي آنجا ارتباط برقرار کرد. سيدي در زمان به عقب ميلغزد و جرائمي را ميبيند که او را به اعماق ماجرايي رازآلود ميکشاند. آيا سيدي، ليچي و والتر ميتوانند اشتباهات گذشته را جبران کنند؟ يا تنها محکوم ميشوند به تکرار آنها؟ رمان سرزمين زاغ کتابي است با داستاني فانتزي در پسزمينهي اساطيري.
داستان ماجراي سه نسل را با يکديگر ترکيب ميکند و به موضوعات بومي و غيربومي ميپردازد. مادر سيدي که تصميم ميگيرد به شهر کوچک بورت نقلمکان کند و يدي را با خود همراه ميکند، اين تصميم در ابتدا چندان به مذاق سيدي خوش نميآيد. بورت شهر ساکت، منزوي و خالي است و سيدي انگار نميتواند به همکلاسيهاي جديد خو بگيرد. بااينحال چندان طولي نميکشد که سيدي تحت تأثير مناظر خشک و حضور دائمي کلاغها در شهر قرار ميگيرد؛ در گشتوگذار اطراف درياچهي اينورگاري که کمتر کسي به آن توجه ميکند، سيدي حلقهاي پيدا ميکند که رويش نه سنگ جاي گرفته که البته بهمرورزمان لجن رويشان را پوشانده است. سيدي بنا ميکند به پاک کردن سنگها از گلولاي و لجن که کلاغي با او شروع به صحبت ميکند؛ مشخص ميشود که کلاغ همان «وا» توتم و روحاني صاحبان قديمي منطقه است و به سيدي ميگويد که داستاني براي گفتن دارد و در گذشته اشتباهاتي رخداده که بايستي جبران شوند و براي سيدي مأموريتي دارد.
سيدي با ليچي مارتلوک رابطهي دوستانه با بالا و پايينهاي فراوان دارد؛ پدر ليچي سالها پيش به مادر سيدي علاقهمند بوده و درياچهي اينورگاري نيز متعلق به اوست؛ درياچهاي که سيدي حلقه و سنگهايش را آنجا يافت. همزمان با اين ماجرا مادر سيدي مرد ديگري به نام کوري ديويد را ملاقات ميکند که سالها پيش با او در ارتباط بود اما به دلايل نژادپرستانهي خاص دوران جوانيشان، رابطهشان بهجايي نينجاميده بود و مادر سيدي، حالا که هردو انسانهايي بالغ هستند، اميدوار است بتواند رابطهشان را بهجايي برساند. خواهرزادهي ديويد، والتر، نوجوان دردسرسازي است که فرستادهشده تا همراه ديويد زندگي کند. سيدي ماجراي حلقه و سنگها را با ليچي در ميان ميگذارد بيآنکه بداند اين کار چه عواقبي به دنبال خواهد داشت. بهاينترتيب ماجراجويي سيدي براي رمزگشايي گذشتهي پر از اشتباه شهر آغاز ميشود.
کانستيبل با استفاده از شيوهي سفر در زمان، در قسمتي که سيدي خود را در جمع خانوادهاش در دههي ?? مييابد، جذابيت خاصي به داستان ميبخشد. تمام داستانهاي فانتزي بايد حدومرزهايي داشته باشند تا به داستان تنش ببخشند و بايد گفت اين حدومرزها در اثر کانستيبل بهخوبي عمل ميکنند. «وا» ساليان سال عمر دارد و ميتواند ببيند که درگذشته چه اتفاقات وحشتناکي رخداده اما از تمام ماجرا چيزي نميداند. پس سيدي را در زمان به عقب ميفرستد تا از بقيه قسمتهاي داستان هم مطلع شود. حال سيدي بايد تصميم بگيرد و تصميم او ميتواند تاريخ را بهکلي دگرگون کند.
کانستيبل گريز کوچکي هم به موضوعاتي چون نژادپرستي ميزند اما لحن کتاب حتي اندکي شکل موعظه به خود نميگيرد. شخصيتهاي کتاب بسيار جذاب و گيرا هستند و روابط ميانشان بهاندازهي کافي واقعي جلوه ميکند. بسياري بر اين باورند که اين کتاب يکي از مهمترين آثار ادبيات استراليا است. معلمهايي که ميخواهند در کلاس درس يک حلقهي کتابخواني راه بيندازند بايد اين کتاب را هم در نظر بگيرند.
اين کتاب توسط انتشارات هوپا و با ترجمهي ساجده تقيزاده منتشر شده است که ميتوانيد بهراحتي آنرا از سايت کاواک خريداري نماييد.
لينک خريد کتاب : https://www.cavack.com/Item/31322
درباره این سایت